فقط و فقط اومدم که به بهونه ی تاریخ 5/11 دو و نیم سالگیت رو اینجا ثبت کنم وبرم جدیدا خیلی انرژی ت زیاد شده و ظهرها مخصوصا به هیچ عنوان راضی نمیشی بیای بخوابی مگر اینکه خاله زهرا که هست بخوابوندت، نمیدونم چجوریه که اون هرساعتی میتونه بخوابونه تورو اما با ما لج میکنی و میگی میخوام بازی کنم.... توخونه اصلا وقت نمیکنم بیام و کامپیوتر روشن کنم ماشالا دوتا فسقلی میان دوروبرم که نمیتونم هیچ کاری انجام بدم. از کیانا خیلی وقته نگفتم که حسابی شیطون شده و داره تمرین راه رفتن میکنه. دختر فوفول(فضول)من تو ده ماهگیش یاد گرفت که چجوری از تخت بیاد بالا و تونست روی پاهای ظریف و کوچولوش بایسته... تو یازده ماهگی تکمیلش کرد و پایین اومدن ازتخت و چندقدمی...